

(3)(4)(5).jpg)
بازار تبریز آنلاین - موسی کاظمزاده : تبریز عادت دارد زودتر بایستد؛ نه از سر هیجان، که از جنس تشخیص. در بزنگاههایی که غبار، فضا را مبهم میکند و مرز حق و باطل در هیاهوی تحلیلها و تردیدها گم میشود، این شهر پیش از آنکه تقویمها ورق بخورند، تصمیم خود را میگیرد. ۸ دی از همین جنس روزهاست؛ روزی که تبریز نه منتظر فروکش کردن فتنه ماند و نه چشم به دیگران دوخت، بلکه مسئولیت تاریخی خود را بهموقع تشخیص داد و عمل کرد.
۸ دی را نباید صرفاً پاسخی احساسی به یک بحران دانست. این روز، محصول یک سنت ریشهدار در حافظه جمعی تبریز است؛ سنتی که در آن «بصیرت» نه یک واژه انتزاعی، بلکه یک کنش اجتماعی است. بصیرت در تبریز همواره بهمعنای دیدن زودتر، فهمیدن عمیقتر و اقدام کردن مسئولانهتر بوده است. آنچه در ۸ دی رخ داد، تبلور همین منطق بود؛ منطقی که میان سکوتِ پرهزینه و حضورِ روشنگرانه، دومی را انتخاب کرد.
۸ دی؛ وقتی تبریز زودتر از زمان ایستاد
در روزهایی که فتنه ۸۸ تلاش داشت با وارونهنمایی واقعیتها، اعتماد عمومی را هدف بگیرد و با بازی با نمادها و احساسات، اصل نظام و اراده ملی را زیر سؤال ببرد، بسیاری در انتظار ماندند تا ببینند جریان حوادث به کجا میانجامد. اما تبریز منتظر نماند. این شهر پیش از آنکه غبارها بنشینند، حقیقت را دید؛ پیش از آنکه برخی زبان به توجیه بگشایند، موضع خود را روشن کرد. ۸ دی، روزی بود که تبریز نشان داد بصیرت، محصول فاصله گرفتن از میدان نیست، بلکه حاصل حضور آگاهانه در متن حوادث است.
این پیشگامی اتفاقی نبود. تبریز در تاریخ معاصر ایران، بارها چنین نقشی را ایفا کرده است. از مشروطه، آنجا که نخستین فریادهای عدالتخواهی از این شهر برخاست، تا قیام ۲۹ بهمن که موتور حرکت انقلاب اسلامی را دوباره روشن کرد، همواره یک ویژگی مشترک دیده میشود: تشخیص لحظه. تبریز زمان را میشناسد. میداند کِی باید صبر کرد و کِی باید ایستاد. ۸ دی نیز ادامه همین خط ممتد تاریخی است؛ خطی که شهر را به وجدان بیدار جامعه بدل کرده است.
۸ دی؛ تبریز، معیار تشخیص در غبار فتنه
آنچه ۸ دی را برجسته میکند، نه صرف حضور خیابانی، بلکه معنای آن حضور است. مردم تبریز به خیابان نیامدند تا صرفاً مخالفتی را اعلام کنند؛ آمدند تا مرزها را بازتعریف کنند. مرز میان اعتراض و آشوب، میان نقد و تخریب، میان اختلافنظر و براندازی. ۸ دی، روزی بود که این مرزها با صدای مردم ترسیم شد، نه با بیانیههای رسمی. همین ویژگی است که به این روز اعتبار ماندگار میدهد.
بصیرت تبریز در ۸ دی، واکنشی کور نبود؛ پاسخی آگاهانه به یک پروژه بود. پروژهای که میکوشید با فرسایش سرمایه اجتماعی و تردیدافکنی مستمر، جامعه را به بیتصمیمی بکشاند. حضور مردم تبریز، این پروژه را در یکی از حساسترین مقاطعش با شکست مواجه کرد. آنها نشان دادند که هنوز میتوان در میانه جنگ روایتها، حقیقت را تشخیص داد و از آن دفاع کرد.
۸ دی همچنین یک پیام روشن برای نخبگان، رسانهها و خواص داشت: در لحظات حساس، سکوت بیطرفی نیست. تبریز در آن روز، نقش تاریخی خواص بیعمل را به چالش کشید و یادآور شد که تأخیر در موضعگیری، گاه هزینهای بهمراتب سنگینتر از اشتباه در تحلیل دارد. این پیام، امروز نیز به همان اندازه زنده و ضروری است.
۸ دی؛ تبریز، پیشنویس بصیرت ملت
اگر ۸ دی را صرفاً بهعنوان یک خاطره تقویمی مرور کنیم، از فهم عمق آن بازمیمانیم. ۸ دی یک معیار است؛ معیاری برای سنجش میزان آگاهی جمعی، شجاعت اجتماعی و مسئولیتپذیری تاریخی. پرسش اصلی این نیست که در ۸ دی چه گذشت، بلکه این است که امروز تا چه اندازه به آن منطق وفادار ماندهایم. فتنهها تغییر شکل دادهاند، پیچیدهتر و رسانهایتر شدهاند، اما نیاز به بصیرت نهتنها کمتر نشده، بلکه حیاتیتر از گذشته است.
تبریز با ۸ دی، الگویی ارائه داد که محدود به یک جغرافیا یا یک مقطع نیست. الگویی که میگوید جامعه زنده، جامعهای است که پیش از آنکه دیر شود، تصمیم میگیرد. جامعهای که اجازه نمیدهد حقیقت در ازدحام تفسیرها دفن شود. این الگو امروز نیز میتواند راهگشا باشد، اگر بخواهیم از تاریخ فقط روایت نسازیم، بلکه درس بگیریم.
۸ دی یادآور این واقعیت است که آینده، محصول لحظههایی است که در آنها تردید را کنار میگذاریم. تبریز در آن روز، آینده را انتخاب کرد؛ با تشخیص درست و اقدام بهموقع. شاید به همین دلیل است که ۸ دی هنوز زنده است، نه بهعنوان یک مناسبت، بلکه بهمثابه یک هشدار دائمی: بصیرت، اگر بهموقع نباشد، دیگر بصیرت نیست.