

(3)(4)(5).jpg)
بازار تبریز آنلاین- موسی کاظمزاده : در سالهای اخیر، مکتب سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی بهعنوان یکی از مهمترین مفاهیم فرهنگی، اجتماعی و راهبردی در ادبیات عمومی و تخصصی کشور مطرح شده است. این مکتب که فراتر از کارکرد نظامی، حامل مجموعهای از ارزشهای رفتاری، اجتماعی، اخلاقی و معرفتی است، نیازمند تبیینی دقیق، مستند و همهجانبه است تا بتواند در سطح ملی و بینالمللی بازشناسی و بازتولید شود. اهمیت این موضوع در آن است که مخاطب معاصر در مواجهه با روایتهای متعدد و گاه متضاد، نیازمند دسترسی به بازنماییهای واقعی، دادهمحور و تحلیلپذیر است که بتواند تصویر روشنی از این مکتب در ذهن و عمل خود بسازد. بنابراین، نقش نهادهای فرهنگی در این زمینه نقشی بیبدیل است و باید با رویکرد حرفهای و مبتنی بر شاخصهای قابل سنجش مورد بررسی قرار گیرد.
نخستین و شاید تاثیرگذارترین نهاد در فرایند تبیین مکتب سردار سلیمانی، رسانههای رسمی کشور هستند. رسانههای ملی، شبکههای رسمی خبری، خبرگزاریها و پلتفرمهای معتبر رسانهای، با دسترسی فراگیر به مخاطبان داخلی و خارجی، ظرفیت قابل ملاحظهای برای شکلدهی و هدایت گفتمان عمومی دارند. رسانههای رسمی با توجه به گستره مخاطبان و ابزارهای متعدد انتشار محتوا، میتوانند از طریق تولید اخبار تحلیلی، گزارشهای مستند، گفتوگوهای تخصصی و برنامههای چندرسانهای، ابعاد مختلف مکتب سردار را به تصویر بکشند. نقش رسانه در این زمینه تنها محدود به بازنشر خاطره یا رویداد نیست؛ بلکه باید به بازسازی چارچوبهای مفهومی و معرفتی بپردازد که به مخاطب کمک کند این مکتب را در بستر تاریخ، فرهنگ و جامعه تحلیل و درک کند.
مکتب سلیمانی؛ حکمرانی ارزشها از میدان تا فرهنگ
یک رسانه حرفهای برای ایفای چنین نقشی باید از روشهای تحلیل داده، سنجش بازخورد مخاطب، پژوهش میدانی و نقد محتوای رقیب بهره ببرد. برای مثال، انتشار برنامههایی که با استفاده از دادههای آماری کیفیت و کمیت عملکرد سردار در عرصههای مختلف را تحلیل میکند، از تولید محتوای صرفاً احساسی یا گزارشی مؤثرتر است. این امر به ویژه در مواجهه با روایتهای تحریفآمیز و تحلیلهای بیپشتوانه در رسانههای خارجی اهمیت دوچندان دارد، زیرا رسانههای رسمی میتوانند با بررسی محتوای رسانههای رقیب و ارائه واکنش تحلیلی و مستند نقش بازدارنده و تصحیحکننده داشته باشند.
علاوه بر رسانهها، نظام آموزشی و دانشگاهها نیز نقشی اساسی در تبیین درست مکتب سردار سلیمانی ایفا میکنند. دانشگاهها بهعنوان مراکز تولید و اشاعه دانش، میتوانند با ورود پرسشهای اساسی و انتقادی به عرصه تحقیق، نگرشهای تازه و مستند نسبت به مکتب سردار فراهم آورند. بهکارگیری روشهای علمی در بررسی رفتارها، تصمیمگیریها و ارزشهای مندرج در این مکتب، امکان شکلدهی به متون علمی، پژوهشهای کاربردی و تحلیلهای انتقادی را فراهم میسازد. اهمیت این رویکرد در آن است که میتواند بازنماییهای مبتنی بر اظهار نظر یا حافظهمحور را کنار گذارد و به سوی مطالعات میانرشتهای و دادهمحور هدایت شود.
مکتب سلیمانی؛ وقتی ایثار و استراتژی به هم میرسند
ورود این موضوع به سرفصلهای تدریس رشتههای مرتبط، تدوین پایاننامهها و پروژههای پژوهشی با محوریت مفاهیم رفتاری، استراتژیک و اخلاقی مکتب سردار، و انتشار نتایج در قالب مقالات علمی معتبر، میتواند به تداوم و تعمیق فهم این مکتب کمک کند. دانشگاهها علاوه بر تولید محتوا، میتوانند با برگزاری همایشهای علمی، نشستهای تخصصی و کارگاههای آموزشی، فضا را برای نقد و بازاندیشی علمی فراهم سازند تا بازنماییهای موثقتر و دقیقتری در جامعه شکل بگیرد.
نهاد بعدی که نقش کلیدی دارد، دستگاههای نشر و ادبیات هستند. نشر کتابهای مستند، خاطرات موثق، تحلیلهای تاریخی، زندگینامههای مستند و پژوهشهای اسنادی از جمله ابزارهایی است که میتواند حافظه جمعی جامعه را تقویت و تثبیت کند. ادبیات منتشرشده درباره سردار سلیمانی باید از نگاه تکبعدی فاصله بگیرد و به روایتهای چندوجهی و مبتنی بر اسناد و شهادتها بپردازد تا بتواند عمق و گستره مفهومی مکتب را به مخاطب منتقل کند. این آثار باید در دسترس پژوهشگران، دانشجویان و عموم مخاطبان قرار بگیرند تا امکان شکلگیری یک فهم جمعی و پایدار فراهم شود.
نشر حرفهای نیازمند بهکارگیری ویراستاری دقیق، ارزیابی علمی و نظارت کیفی است تا آثار منتشرشده از حد روایت داستانی فراتر رفته و به محصولی قابل استناد در حوزه فرهنگ عمومی تبدیل شوند. این نهاد همچنین باید به ترجمه آثار معتبر خارجی درباره مفاهیم مشابه توجه کند تا امکان مقایسه و فهم جهانی از این مکتب فراهم آید و مخاطب نسبت به چارچوبهای مختلف فهم و بازنمایی آشنا شود.
مکتب سلیمانی؛ بازتولید عقلانیت ایثار در سپهر فرهنگ
در کنار نشر، سازمانها و موسسات فرهنگی و هنری نیز نقش بیبدیلی در تبیین مکتب سردار سلیمانی دارند. هنر، با قدرت تصویر و نماد، قادر است مفاهیم پیچیده را به زبان بصری و احساسی منتقل کند. فیلمهای مستند، فیلمهای بلند، نمایشهای صحنهای، تئاترهای خیابانی، موسیقیهای بومی و دیجیتال و آثار تجسمی میتوانند زبان هنر را در خدمت بازنمایی این مکتب قرار دهند. ارائه خلاقانه نمادها و عناصر رفتار، تصمیمگیری و ارزشهای انسانی مرتبط با مکتب سردار، باعث میشود مخاطب غیرحرفهای نیز بتواند این مفاهیم را درک و با آن ارتباط برقرار کند.
این آثار هنری باید مبتنی بر تحقیق میدانی، مصاحبه با شاهدان عینی، تحلیل اسناد و مشاوره با پژوهشگران حوزه فرهنگ و مقاومت تولید شوند تا از سطح کلیشههای تصویری و کلیگوییهای عمومی فاصله بگیرند. همکاری میان هنرمندان و پژوهشگران میتواند به تولید آثاری منجر شود که در عین جذابیت هنری، از عمق پژوهشی نیز برخوردار باشند و در عرصه بینالمللی نیز قابلیت رقابت داشته باشند.
تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی مذهبی نیز نقشی تاثیرگذار در تبیین مکتب سردار سلیمانی ایفا میکنند. این نهادها با تکیه بر آموزههای دینی و اخلاقی، میتوانند بنیانهای معرفتی مکتب را در سطح جامعه نهادینه کنند. ارتباط ارزشهای مکتب سردار با اصول اخلاق دینی مثل ایثار، توکل، عدالتخواهی و محبت اجتماعی، زمینهای فراهم میآورد که مخاطبان با چارچوبهای اعتقادی و فرهنگی آشنا شوند و آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود جاری سازند.
مکتب سلیمانی؛ صورتبندی یک الگوی تمدنی از میدان عمل تا افق فرهنگ
سخنرانیها، نشستهای فرهنگی، جلسات معرفتی و محافل دینی فرصتی فراهم میآورد تا مفاهیم مکتب سردار با زبان مخاطبپسند، و نه صرفاً علمی، منتقل شود. این نهادها میتوانند با بررسی تطبیقی آموزههای مکتب سردار با متون دینی و فلسفی نشان دهند که این مکتب چگونه با سنتهای فرهنگی و اخلاقی جامعه پیوند دارد و قادر است به عنوان یک الگوی رفتاری و معرفتی برای نسلهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
در نهایت، نهادهای مردمی و جامعه مدنی از جمله سازمانهای مردمنهاد، گروههای رسانهای مستقل و فعالان فرهنگی در فضای مجازی نقش مکمل و اغلب تعیینکنندهای در انتقال پیام فرهنگی دارند. این نهادها به واسطه ارتباط مستقیم با جامعه و توانمندی در تحلیل رسانهای، سنجش بازخورد مخاطبان و تولید محتوا در پلتفرمهای دیجیتال، میتوانند افق جدیدی در ترویج مکتب سردار ایجاد کنند. آنان با بهرهگیری از ابزارهای نوین ارتباطی میتوانند مضمونهای فرهنگی را به زبان روز و با روشهای نوآورانه در دسترس مخاطبان قرار دهند و از بازتولید روایتهای غیرمستند جلوگیری کنند.
بررسی نقش شش دستگاه فرهنگی یادشده نشان میدهد که تبیین درست مکتب سردار سلیمانی نیازمند همافزایی، برنامهریزی دادهمحور و همکاری میانبخشی است. رسانهها باید با استفاده از تحلیل محتوا و دادههای سنجش مخاطب، تصویر واقعیتری ارائه دهند؛ نظام آموزش عالی باید به تولید دانش علمی کمک کند؛ نشر و ادبیات باید حافظه تاریخی جامعه را تقویت کند؛ هنر و فرهنگ باید مفاهیم را به زبان هنر بیان کنند؛ نهادهای دینی باید بنیانهای معرفتی را استوار سازند و جامعه مدنی باید پیامها را در سطح جامعه بازنشر دهد. تنها با چنین رویکردی است که مکتب سردار سلیمانی میتواند در حافظه عمومی و فرهنگی کشور جایگاه مستحکم و پایدار بیابد و در نسلهای آینده بهعنوان یک الگوی رفتاری و فرهنگی قابل اتکا باقی بماند. در واقع مکتب سردار سلیمانی، اگر به پروژهای پژوهشمحور تبدیل نشود، به حافظهای مناسکی تقلیل خواهد یافت.