بسم الله الرحمن الرحیم
وَ رَفعنا لَکَ ذِکرَکَ
دریغا ! و دردا ! که حادثه سنگین و سهمگین سانحه بالگرد رئیس جمهور شهید و سایر شهدای خدمت، نعمت های سترگی را از ما ملت ایران و بلکه جهان اسلام سلب کرد.
وصف و شرح جامع ابعاد شکوهمند همه شخصیّت های از دست رفته؛ به تعبیر جلال الدین مولوی دهانی به پهنای فلک میطلبد که از این قلم شکسته برنمی آید.
لکن در ذکر مراتب فضل و کمال امام جمعه «محبوب و معتبر» حضرت آیت الله سید محمد علی آل هاشم ( رضوان الله تعالی علیه ) به اعتبار اینکه عمری ارادتمندانه با خاندان مکرمش ارتباط داشته ام، میخواهم اندکی قلم بگریانم. لذا از خداوند قادر متعال استدعا میکنم که آنچه را که شایسته جمال جمیل آن عالم خجسته فرجام است، بر ذهن و زبانم جاری کند.
نخست باید از رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظله العالی) سپاسگزار باشیم که ایشان را پس از آزمودن در منصب ها و ماموریت های کلان به امامت جمعه کلان شهر تبریز و نمایندگی خود در استان آذربایجان شرقی منصوب فرمودند. با این انتصاب حقیقتا موهبت عظیمی نصیب مردم شایسته این خطه شد.
آن شهید والا مقام در هفت سال دوران سرشار از خیر و برکت مقام معتبر امامت جمعه و نمایندگی ولایت فقیه، با سیره و سلوک و رفتار و گفتار خود توانست به بسیاری از احادیث و روایات و معارف اسلامی در باب جاذبه های مطلوب و ممدوح دین اسلام، از قبیل « مشکل گشایی از گرفتاران »، « التیام بخشی به دردمندان »، « گره نا امیدان گشودن »، « نیک خواهی به همنوعان »، « بخشیدن لغزش های دیگران » ،« مردم دوستی و با مردم زیستن »، « به ساده زیستی قناعت کردن »، « پای درد دل مردم نشستن »، «جبران نیکی ها »، «قدرشناسی از خوبی ها » ،«یاری و حمایت از شایسته ها » ،« نشر رایحه عفو وصفح جمیل در جامعه » ،« زیبا سخن گفتن » و ... که امروزه یکی از نیازهای اساسی جوامع اسلامی است ؛ جامه عمل بپوشاند.
شهید آیت الله آل هاشم همانند والد ماجدش حضرت آیت الله سید محمد تقی آل هاشم ( دامت برکاته)؛ در این مسئولیت خطیر با فروتنی و تواضع، مدارا و مردمداری به جذب حداکثری و دفع حداقلی و متحد کردن همه سرمایه های فکری، ذخایر فرهنگی، نیروهای انقلابی، چهره های سیاسی، سلسله جلیله روحانیت ؛ گامهای بلندی دراستحکام مقاومت ملی و خنثی کردن توطئه های دشمن و سازندگی و پیشرفت همه جانبه استان و نیز حاکمیت «وحدت کلمه » که توصیه رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی ) و امام خمینی (ره) بود، بردارد.
احترام و اکرام ایشان نسبت به روحانیون، خانواده معظم شهدا، و ایثارگران و شخصیت های فرهنگی هنری، شاعران و نویسندگان یکی از خصایص کم نظیر و شایان تحسین آن عالم وارسته بود.
یکی دیگر از جاذبه های ستودنی شهید آیت آل هاشم(قدس الله نفسه ) مدیریت و هدایت صحیح مدیران استانی بود.
معظم له با ملاطفت پدرانه و رعایت اصول اخلاق اسلامی؛ فعالیت مدیران و فرماندهان را زیر نظر میگرفت. به هنگام راهنمایی و ارشاد میکرد. باتشویق های به موقع و شایسته انگیزه میآفرید. در صورت نیاز، یاری و گره گشایی میکرد. آنان را در سختی و بحران ها تنها نمیگذاشت. به سلیقه های مختلف احترام میگذاشت. نیکوکاران را ارج مینهاد و بدکاران را تحمل نمیکرد. در نقد و نظر همواره جانب انصاف و پرده پوشی را رعایت میکرد.
بدیهی است که چنین مدیریتی ریاضتی عالی و آراستگی به مکارم اخلاق میطلبد که از قلب سلیم و روحی متکامل و منزه سرچشمه میگیرد. علاوه از این همه فضایلی که داشت ،آن عالم مجاهد دهها سال در سمت نمایندگی ولی امر مسلمین برای کسب این مایه شایستگی خودسازی کرده بود.
بار ها شاهد بودیم که چه بزرگوارانه ؛ با محبت و اغماض، و خوش سخنی و شوخ طبعی، تلخی ها را با شیرینی پاسخ میدهد و تصویری رحمانی از آئین پیامبر وحدت و رحمت را به نمایش میگذارد. بی هیچ مبالغه ای باید گفت :
به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
به حق صبحت دیرین که هیچ محرم راز
به یار یک جهت حق گزار ما نرسد
حاصل این مهر ورزی به مردم و مدارای سرشار از عفو و صفح جمیل و تلاش در اجماع آفرینی و پرهیز از شقاق و شکاف آن مایه محبوبیّت شد که همه ساله در مناسبت های ملی و مذهبی مجالس سرشار از شکوه او آحاد مردم شهر را به آغوش خود میکشید.
همه رجال روحانی و غیر روحانی، شخصیت های مذهبی و سیاسی، چهره های علمی و فرهنگی، صنوف مختلف و مدیران سازمان های اداری و انقلابی، فرماندهان نظامی و انتظامی، اقشار مختلف مردم در کنار کارگزاران و مسئولان کشور، وحدت و صمیمیّت دشمن شکن و اتفاق ملی کم نظیری را به نمایش میگذاشتند.
با درد و دریغ بسیار یاد آوری میکنم که حضور گسترده و نمایش احساس همدردی و مهر ورزی مردم ؛ در مراسم تشییع و خاکسپاری و مجلس ترحیم مادر مکرمه ایشان نیز ؛ اتفاقی کم مانند و در نوع خود سنجه ای متقن از عمق محبوبیّت آن عالم ربانی بود. در انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز از هر جهت خوش درخشید و صاحب بیشترین رای مردم در سطح کشور شد. امّا !
این چه استغناست، یارب ! و این چه قادر حکمت است ؟!
کاین همه زخم نهان است و مجال آه نیست
چند صباحی از کامرانی مردم در انتخابات سپری نشده بود که آن عالم ربانی را گرفتار بلا دیدیم آن شب جمعی از محبان سواره و پیاده آواره کوه و جنگل های ارسباران شدند و جمع کثیری از مرد و زن در مساجد و حسینیه و خانه ها خون گریستند و دست استغاثه به آسمان بلندکردند لکن ماه و ستاره شب هجران نفشاند نوری ! حقا که در رثای آن نازنین باید گفت :
دگر به پای مه و مهر اگر جهان گردیم
به صد چراغ نیابیم آنچه گم کردیم
به رغم همه موفقیت هایی که خداوند سبحان نصیبش کرده بود، همه میدانستیم که آسایش و آرامش و زندگی شیرینی ندارد. شب و روز برای آسایش مردمش تلاش میکرد. درغمخواری دین و ملت خون از دیده روان میکرد. این است که خداوند منان خیلی زود دعایش را مستجاب کرد و در بهترین حال به نزد خود خواند تا در نزد معبودش خوش بگذراند. چنان که امام باقر (ع) از پیامبراکرم (ص) نقل کرده است که : « بالاتر از هر نیکوکاری، نیکوکاری دیگری است ؛ تا آنگاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن ارزشی وجود ندارد. » در خاتمه
این شرح بی نهایت کز وصف یار گفتند
حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
خداوند روح بلند آن عالم معزز را با اولیاء الله محشور و از رحمت واسعه خویش بهره مند فرماید و به والد معظمش(دامت برکاته) و سایر وابستگانش صبر جمیل عطا فرماید.
محّب پاکبازش و محمد زارعپور