بازار تبریز آنلاین - نویسنده: موسی کاظمزاده - 25 اسفندماه سالروز شهادت سردار بدر مهدی باکری است. 39 سال از لشکر همیشه پیروز عاشورا، سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری میگذارد، شهیدی که از خداوند متعال خواست او را پاکیزه بپذیرد.
در وصف مقام و فضایل شهید باکری بهترین جمله را فقط میتوان از منظر مقام معظم رهبری بیان کرد که ایشان در مورد این شهید سرفراز اسلام میگویند« شهید مهدی باکری، عزیزی که کمتر وقتی است که یاد گرامی او از خاطر من برود. و چهره مومن او و دل خاضع و خاشع و روح سرشار از ایمان او و از کلماتی که از این روح بر میخواست فراموش بکنم».
«خدايا مرا پاکيزه بپذير» اين جمله قشنگ و عارفانه آخرين سخن از وصيتنامه شهيد باکری، سردار فاتح ميدانهای جهاد و پايداری و فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا است که همیشه و در همه حال در یاد و خاطره دوستداران این شهید سرافراز اسلام بوده و هست. شهيد باکري به مانند تمامي فرماندهان هشت سال دفاع مقدس خصوصياتي داشت که، هيچ گاه فرماندهان دفاع مقدس،رزمندگان وحتي ديگران آنها را فراموش نمي کنند.
با اين حال، در بخشی از وصيتنامه سردار شهيد اسلام مهندس مهدي باکري فرمانده لشکر ٣١ عاشورا آمده است:« ... خدايا چگونه وصيت نامه بنويسم در حالي که سراپا گناه و معصيت و نافرمانيام. گرچه از رحمت و بخشش تو نا اميد نيستم ولي ترسم از اين است که نيامرزيده از دنيا بروم ...
اي عاشقان اباعبدالله بايستي شهادت را در آغوش گرفت،گونهها بايستي از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درک و عمل کنيم تا بلکه قدري از تکليف خود را در شکر گزاري بجا آورده باشيم.
وصيت به مادرم وخواهران و برادرانم و اهل فاميل که بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست، هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل کنيد، پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد، اهميّت زياد به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله و شهداء بدهيد که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد و فرزندان خود را نيز همان گونه تربيت کنيد تا سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح وارث حضرت ابولفضل براي اسلام ببار آيند. از همه کساني که از من رنجيدهاند و حقي بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و اميد دارم خداوند مرا با گناهان بسيار بيامرزد.»
شهید مهدي باکری در عملياتهای مختلف هشت سال دفاع مقدس نقش مهم و تعیین کننده ای داشته اند، بطوریکه در عمليات فتحالمبين با عنوان معاون تيپ نجف اشرف حاضر میشود که در اين عمليات يکي از گردانها در محاصره قرار گرفته بود که این شهید به همراه تعدادي رزمندگان، با شجاعت و تدبير، آنان را از محاصره بيرون میآورند که در این عمليات در منطقه «رقابيه» از ناحيه چشم مجروح میشود و به فاصله کمتر از يک ماه هم در عمليات بيتالمقدس شرکت میکند، در مرحله دوم عمليات بيتالمقدس نیز از ناحيه کمر زخمي میشود. در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد میرود و اين بار نيز مجروح میشود، با این وجود مصدومیت ها، در عمليات مسلم بن عقيل نیز با فرماندهي بر لشکر عاشورا چند منطقه استراتژيک خاک کشورمان آزاد میشود.
این شهید سرفراز اسلام همچنین در عملياتهاي والفجر مقدماتي و والفجر يک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا به میدان میرود و فداکارهای زیادی را به همراه رزمندگان اسلام برای حفظ و آزاد سازی بخشی از خاک کشورمان انجام میدهند و در عمليات خيبر و زماني که برادرش حميد، به شهات میرسد، همچنان در جبههها و عملیات ها شرکت میکند، شهید باکری در مرحله مقدمات عمليات بدر، رزمندگان را براي نبردي مردانه و عارفانه دعوت میکند این شهید در شب عمليات وضو ميگيرد و همه گردانها را يک يک از زير قرآن عبور ميدهد و توصيه ميکند:« برادران! خدا را از ياد نبريد نام امام زمان(عج) را زمزمه کنيد. دعا کنيد که کار ما براي خدا باشد. از پشت بيسيم نيز همه را به ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» تشويق ميکند». در اولين شب عمليات بدر، موفق به شکستن خط دشمن ميشود، در مرحله دوم عمليات، هم خسارات و شکست سنگینی به دشمن بعثی وارد میکنند.
با اين وجود، آنچه در اين راستا مهم به نظر ميرسد، 15 روز قبل از عمليات بدر به مشهد مقدس مشرف میشود و سپس خدمت حضرت امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي میرسد و با گريه و اصرار و التماس درخواست میکند که براي شهادتش دعا کنند. اين فرمانده دلاور در روز ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۳ و طي عمليات بدر در نبردي دليرانه، براثر اصابت تير دشمن به دیدار معشوق میشتابد و در لقای او رستگار میشود.
از این حیث، از خود میپرسیم، چرا این شهدای هشت سال دفاع مقدس و به ویژه شهید مهدی باکری از تمام دار و ندار خویش گذشتند که بر همین اساس در مورد شهید باکری همرزمان و یاران او در وصف آن میگویند.
همسر شهيد باکري در مورد ویژگی های بارز اخلاقی او ميگويد.« ... در محبت و رأفت، و خروش و خشم، مصداق آيه بودند. به قول شهيد محلاتي، وي نمونه و مظهر غضب خدا در برابر دشمنان خدا و اسلام بود و خشم و خروشش فقط و فقط براي دشمنان بود؛ وي به عنوان فرمانده نمونه و با تقوا، الگوي رأفت و محبت در برخورد با زيردستان بود. از خود نمي گفت و مي ترسيد که اگر از خود بگويد شايد تمام اجرهايش را غروري آني نابود سازد. حتي نزديکترين افراد لشگر هم نمي دانستند که او مهندس است و هميشه خود را به کم کاري و کوتاهي، شماتت مي کرد. به آتش جهنم و عذاب الهي آن چنان باور داشت که گويي شعله هاي سرکش آتش را حس مي کرد و همين، موجب مي شد تا هرگز از بيت المال استفاده شخصي نکند.
رفتن و سرزدن به خانواده شهدا را سفارش مي کرد و اگر مقدور بود بعد از هر عملياتي به ديدن خانواده شهدا مي رفت. عشق به شهادت و پرواز به ملکوت، لحظه اي روح او را آسوده نمي گذاشت. مي خواست پر بگشايد و تا عرش الهي پرواز کند و در جوار رحمت حق مسکن گزيند».
از این رو، همچنین شهيد احمد کاظمی در خصوص عروج شهيد باکري میگفت.« ... در شرايطي که مهدي باکري در جزاير مجنون در محاطره و زير آتش شديد دشمن است و علي رغم اصرار شديد قرار گاه، به مهدي مبني براينکه تو فرمانده هستي و برگرد به عقب او همچنان ميگويد بچه هايم را رها نميکنم برگردم. ... شهيد مهدي باکري را بعد از اصابت گلوله به پيشانيش، در قايقي گذاشتند و قايق به سمت عقبه خودي حرکت کرد. اما يک گلوله سر گردان آر پي جي به قايق اصابت کرده و مهدي براي هميشه به دريا پيوست و طبق وصيتش پيکرش وجبي از خاک زمين را اشغال نکرد».
محسن رضايي، فرمانده سپاه پاسداران در سال هاي دفاع مقدس هم با اشاره به ویژگی های اخلاقی این شهید بزرگوار میگوید.« ... فهميدم ميخواسته برود به ابديتي برسد که خيلي از عرفا حسرتش را دارند. براي همين چيزهاست که معتقدم مهدي گمنامترين شهيد اين جنگ است. بارها شده که شبها براي مهدي و بچههاي ديگر گريه کردهام. نميتوانم فراموششان کنم. علاقه من به مهدي، حميد، بروجردي، باقري، خرازي، زينالدين و ... قابل مقايسه با تعلقم به خانوادهام نيست. در يک جمله بگويم که " مهدي روح منست و اين روح از کالبد من جدا نميشود"».
به همین اعتبار، سایر شهدای هشت سال دفاع مقدس کشورمان نیز با تبعیت از منش و سیره شهدا از جمله شهید باکری با نثار جان خود و با الگوگیری از مکتب عاشورا و قیام امام حسین(ع)، موجب حفظ و احیای فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) شدند، بطوری که عزت و اقتدار امروز ملت ایران در عرصه های مختلف به خاطر ثمره خون این شهدا است. بدینسان، شهدای هشت سال دفاع مقدس به عنوان نماد ایثار، شهامت، شجاعت، آزادی، استقلال، صداقت، معنویت، افتخار و پایمردی ملت ایران، باید همیشه و در همه حال در فضاى جامعه ما زنده باشند و از این رو، زنده نگه داشتن یاد و نام این شهدا، گام نهادن در مسیر حرکت و راه آنهاست و با برگزاری آیین ها و یاد آوره های مختلف از جمله بر پایی هر چه با شکوهتر مراسم های هفته دفاع مقدس، قدمی هر چند کوچک برای معرفی و شناساندن راه و آرمان های شهدا برای آشنایی نسل جوان برداشت.
حال از خود میپرسیم، چرا شهدا رفتند و جاودانه شدند؟! چرا دوران دفاع مقدس ما، مقدس شد؟! علی رغم آنچه گفته شد، سوال های بی شماری در این زمینه مطرح است؛ از جمله اینکه رسالت و وظيفه نسل امروز در قبال شهدای هشت سال جنگ تحمیلی و در درجه نخست خانواده های معزز آنان چیست؟
آنچه در این راستا مهم به نظر میرسد، تحقق راه، منش و انديشههاي این شهدا، معمار بزرگ انقلاب اسلامي و رهنمودهاي مقام معظم رهبري در خصوص توسعه فرهنگ مقاومت، ایثار، گذشت، عزت، استقلال و آزادی و ... در جامعه است که پیش از این، شهدای دفاع مقدس اینها را به ما آموختند.
از سوی دیگر برای عمل به این فرامین؛ در وصيت نامه سردار شهيد مهدي باکري تاکید شده که آگاه باشيم که سرباز راستين و صادق اين نعمت شويم. خطر وسوسههاي دروني و دنيا فريبي را شناخته و برحذر باشيم که صدق نيت و خلوص در عمل تنها چاره ساز ماست. اي عاشقان ابا عبدالله، بايستي شهادت را در آغوش گرفت، گونهها بايستي از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درک و عمل نمائيم تا بلکه قدري از تکليف خود را در شکرگزاري بجا آورده باشيم.