بازار تبریز آنلاین - موسی کاظمزاده : در شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی، هنوز میتوان طنین ساز قوپوز و نوای حماسی عاشیقها را در گوشه و کنار شنید؛ صدایی که روزگاری حامل قصههای عاشقانه، حماسی و عرفانی بود و هویت فرهنگی یک قوم را در خود جای داده بود. این موسیقی کهن که نسلهای پیشین را با داستانهایی از دلدادگی، دلاوری و ارزشهای دینی پیوند میداد، اکنون در سایهی تحولات اجتماعی، پیشرفت فناوری و گسست فرهنگی، در معرض فراموشی قرار گرفته است.
زوال تدریجی موسیقی عاشیقی در آذربایجان شرقی؛ روایتی از سکوت قوپوز
در فرهنگ مردم آذربایجان شرقی، عاشیق فراتر از یک نوازنده است؛ او شاعری است که با ساز قوپوز – سازی سنتی از خانوادهی سازهای زهی نظیر باغلاما – و اشعاری سرشار از معنا، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای اخلاقی را منتقل میکند. عاشیقها در گذشته، بهسان رسانهای زنده، در مراسمهای عروسی، آیینهای مذهبی و گردهماییهای اجتماعی حضور داشتند و با روایت داستانهایی چون «قربانی و شاهصنم»، «اصلی و کرم» و منظومههای حماسی مانند «کؤراغلو»، ارزشهای دینی و هویتی را به مخاطبان منتقل میکردند. موسیقی عاشیقی که ریشه در ادبیات غنی ترکی دارد، ترکیبی از آواز، گفتار موزون و تکنوازی است. عاشیقها اغلب خود شاعر، نوازنده و خوانندهاند و توانایی بداههسرایی، آنها را به هنرمندانی بیهمتا تبدیل کرده است. این هنر، بهعنوان بخشی از میراث معنوی منطقه، نهتنها بازتابدهندهی تاریخ و فرهنگ آذربایجان، بلکه نمادی از پیوند عمیق مردم با هویت خویش است.
با وجود جایگاه والای فرهنگی، موسیقی عاشیقی امروز با چالشهای متعددی مواجه است که ادامهی حیات آن را به خطر انداخته است. مصاحبههای انجامشده با عاشیقهای فعال در شهرهایی نظیر تبریز و کلیبر نشان میدهد که تقاضا برای اجراهای زنده بهطور چشمگیری کاهش یافته است. نسل جدید، تحت تأثیر موسیقیهای پاپ، الکترونیک و دیجیتال، کمتر به این هنر سنتی گرایش دارد و این تغییر در سلایق فرهنگی، بهویژه در مناطق شهری، عاشیقها را به حاشیه رانده است. افزون بر این، آموزش موسیقی عاشیقی در حال حاضر بهصورت پراکنده و عمدتاً از طریق روشهای سنتی استاد-شاگردی انجام میشود. نبود مراکز آموزشی رسمی با برنامهریزی دقیق و پشتیبانی مالی کافی، انتقال این هنر به نسلهای آینده را دشوار کرده است. مهاجرت گستردهی جوانان از مناطق روستایی و مرزی مانند خداآفرین، هوراند و ورزقان به کلانشهرها نیز پیوند میان نسلهای قدیم و جدید را تضعیف کرده و انتقال شفاهی فرهنگ عاشیقی را مختل ساخته است. بسیاری از جوانان حتی با مفهوم و نقش عاشیق آشنا نیستند. از سوی دیگر، رسانههای استانی و محلی بهندرت به بازنمایی و ترویج موسیقی عاشیقی پرداختهاند، در حالی که با بهرهگیری از ظرفیتهای فضای مجازی و پلتفرمهای دیجیتال، این هنر میتواند مخاطبان گستردهتری جذب کند.
سکوت قوپوز؛ زوال و امید احیای موسیقی عاشیقی در آذربایجان
روایت عاشیقها از وضعیت کنونی این هنر، بازتابدهندهی حسرتی عمیق و در عین حال امیدی برای احیاست. عاشیق محمدی، یکی از پیشکسوتان این هنر در منطقهی کلیبر با بیش از چهار دهه تجربه، میگوید: «در گذشته، هر هفته در مراسمهای مختلف، از عروسی تا آیینهای مذهبی، اجرا داشتم. اما اکنون گاه ماهها میگذرد و هیچ دعوتی برای اجرا دریافت نمیکنم. جامعه به موسیقیهای ضبطشده و فضای مجازی روی آورده است.» او از نبود حمایتهای نهادی نیز گلایه دارد: «عاشیقها از هیچگونه حمایت مالی یا بیمهای برخوردار نیستند و حتی در زمان بیماری، مورد بیمهری قرار میگیرند.»
در مقابل، عاشیقهای جوانی مانند الیاس از تبریز رویکردی نوآورانه در پیش گرفتهاند. او میگوید: «این هنر را از پدربزرگم آموختم، اما برای جذب مخاطب امروزی، موسیقی عاشیقی را با ابزارهای دیجیتال و انیمیشنهای کوتاه در شبکههای اجتماعی ارائه میکنم. این روش مخاطبان جدیدی را جذب کرده، اما موانع همچنان فراوان است.» الیاس تأکید دارد که برای حفظ اصالت این هنر، باید محتوای آن با نیازها و سلایق نسل جدید هماهنگ شود.
آخرین آوای قوپوز؛ عاشیقی از سکوت تا جاودانگی
با وجود این چالشها، موسیقی عاشیقی هنوز ظرفیت احیا دارد. کارشناسان و پژوهشگر این حوزه و به خصوص فعالان بخش فرهنگ عامه، معتقد هستند: «عاشیقها صرفاً نوازندگان سنتی نیستند؛ آنها راویان تاریخ شفاهی و حافظان هویت فرهنگیاند. با تلفیق این روایتها با رسانههای مدرن، برنامههای آموزشی و جشنوارههای بینالمللی، میتوان نسل جدید را به این هنر جذب کرد.» او پیشنهاد میکند که برگزاری جشنوارههای بینالمللی با حضور عاشیقهایی از ایران، جمهوری آذربایجان، ترکیه و گرجستان در شهرهایی مانند تبریز و جلفا، میتواند این هنر را در سطح جهانی معرفی کند. برای جلوگیری از زوال این میراث فرهنگی و بازگرداندن جایگاه آن، راهکارهای متعددی پیشنهاد میشود. تأسیس مؤسسات آموزشی تخصصی موسیقی عاشیقی با حمایت نهادهایی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداریها، میتواند به تربیت نسل جدیدی از عاشیقها کمک کند. این مراکز باید دارای برنامههای آموزشی استاندارد و منابع مالی پایدار باشند. همچنین، تولید و پخش برنامههای منظم در شبکههای استانی و پلتفرمهای دیجیتال مانند یوتیوب و آپارات، با تمرکز بر اجراهای زنده و معرفی عاشیقها، میتواند آگاهی عمومی را افزایش داده و مخاطبان جدیدی جذب کند. ثبت آثار عاشیقی بهعنوان میراث معنوی یونسکو و معرفی آن در سطح بینالمللی، جایگاه این هنر را ارتقا خواهد داد. سازماندهی جشنوارههای فصلی و گردهماییهای عاشیقها در مناطق روستایی و مرزی، نهتنها به حفظ این سنت کمک میکند، بلکه میتواند به توسعهی گردشگری فرهنگی منجر شود. ساخت مستندهای کوتاه دربارهی زندگی و هنر عاشیقها و پخش آنها در مراکز آموزشی و پلتفرمهای آنلاین، نسل جوان را با این میراث آشنا خواهد کرد. در نهایت، تأمین بیمه، حمایتهای مالی و ایجاد انجمنهای حرفهای برای عاشیقها، بهویژه پیشکسوتان، انگیزهی آنها را برای ادامهی فعالیت تقویت میکند.
موسیقی عاشیقی، بخشی جداییناپذیر از هویت فرهنگی مردم آذربایجان و در راس آنها در استان آذربایجان شرقی است که ریشه در تاریخ، ادبیات و ارزشهای این سرزمین دارد. سکوت تدریجی این هنر، نشانهای از زوال یک میراث کهن و بخشی از هویت جمعی است. با این حال، با بهرهگیری از ابزارهای مدرن، حمایتهای نهادی و خلاقیت در ارائهی این هنر، میتوان امیدی به احیای آن داشت. صدای قوپوز، نوای قصهگویی، دلدادگی و هویت است؛ کافی است این صدا را با گوش جان بشنویم تا بار دیگر در گسترهی آذربایجان طنینانداز شود.